20 بهترین تکنیک ترکیب بندی عکس

 20 بهترین تکنیک ترکیب بندی عکس

Kenneth Campbell

فهرست مطالب

هیچ قانون شکست ناپذیری در مورد نحوه ترکیب کردن عکس‌هایتان وجود ندارد. با این حال، چندین دستورالعمل وجود دارد که می توانید برای کمک به بهبود ترکیب بندی عکس های خود استفاده کنید. در این آموزش، من 20 مورد از این دستورالعمل ها را به همراه نمونه هایی از هر کدام فهرست کرده ام. من با ابتدایی ترین ها شروع کردم و با برخی از تکنیک های پیشرفته تر ترکیب عکس به پایان رساندم. بسیاری از این ها هزاران سال است که در هنر مورد استفاده قرار گرفته اند و واقعاً به جذابیت بیشتر ترکیب ها کمک می کنند. من متوجه می شوم که معمولاً هنگام آماده کردن یک صحنه، یک یا چند مورد از این دستورالعمل ها را در ذهن دارم. ما احتمالاً با شناخته‌شده‌ترین تکنیک آهنگ‌سازی شروع می‌کنیم: قانون یک سوم به ترانه سرایی می رسد و اولین چیزی که می نویسم «قاعده» یک سوم است. در دفاع از خودم، اسمی را درست نکردم. قانون یک سوم بسیار ساده است. همانطور که در زیر نشان داده شده است، قاب را به 9 مستطیل مساوی تقسیم می کنید، 3 تا عرض و 3 به پایین. بسیاری از سازندگان دوربین در واقع قابلیت نمایش این شبکه را در حالت نمایش زنده در نظر گرفته اند. راهنمای دوربین خود را برای نحوه فعال کردن این ویژگی بررسی کنید.

همچنین ببینید: چگونه برند خود را در عکاسی قوی کنیم؟

ایده این است که عنصر(های) مهم صحنه را در امتداد یک یا چند خط یا محل تلاقی خطوط قرار دهید. ما یک تمایل طبیعی داریم که بخواهیم آن را قرار دهیمبدون پیچیدگی که حواس را از موضوع اصلی پرت نمی کند. همچنین می‌توانید با بزرگ‌نمایی روی بخشی از سوژه‌تان و فوکوس کردن روی یک جزئیات خاص، یک ترکیب ساده ایجاد کنید.

در این عکس اول، من روی چند قطره آب روی یک برگ زوم کرده‌ام. باغ موضوع بسیار ساده ای است اما به دلیل سادگی بسیار زیباست. یک لنز ماکرو خوب می تواند ابزار بسیار مفیدی برای ایجاد این نوع عکس ها باشد.

در این عکس دوم از یک درخت در سپیده دم، من از یک پس زمینه بسیار ساده و نامرتب برای جلب توجه به درخت استفاده کردم. . این عکس از «فضای منفی» برای ایجاد حس سادگی و مینیمالیسم استفاده می کند. من همچنین از قانون یک سوم و خطوط پیشرو در ترکیب بندی استفاده کردم.

# 12. سوژه خود را ایزوله کنید

استفاده از عمق میدان کم برای جداسازی سوژه، راه بسیار موثری برای ساده کردن موضوع است. ترکیب . با استفاده از دیافراگم باز، می توانید پس زمینه هایی را محو کنید که در غیر این صورت ممکن است توجه را از سوژه اصلی دور کند. این یک تکنیک بسیار مفید برای عکاسی پرتره است.

در این عکس از گربه ای که در یک جعبه پنهان شده است، دیافراگم f3.5 را تنظیم کردم که خیلی باز است و باعث ایجاد یک پس زمینه بسیار تار می شود. این امر توجه گربه را جلب می کند زیرا پس زمینه تار کمتر حواس را پرت می کند. این تکنیک یک راه عالی برای ساده کردن یک ترکیب است. شاید متوجه شده باشید که من هم از این یکی استفاده کردمروشی برای جلب توجه به قطرات آب روی برگ در دستورالعمل آخر.

# 13. دیدگاه خود را تغییر دهید

اکثر عکس ها در سطح چشم گرفته می شوند. در مورد من، فقط 5 فوت است! بالا یا پایین رفتن می تواند راهی برای ایجاد ترکیب بندی جالب تر و بدیع تر از یک موضوع آشنا باشد. من اغلب دیده ام که عکاسان حیات وحش، به ویژه، دراز کشیدن در گل و لای برای گرفتن عکس عالی.

این عکس از پاریس در شب از پشت بام برج مونپارناس در منطقه 15 گرفته شده است. هر زمان که از شهری دیدن می کنم، همیشه سعی می کنم ببینم آیا ساختمان هایی با سکوهای دید وجود دارند که به من اجازه می دهند از شهر از بالا عکس بگیرم. بالا رفتن از ارتفاع به شما این شانس را می دهد که از مناظر دیدنی شهر به خصوص در شب عکس بگیرید.

گاهی اوقات یافتن نقطه مطلوب به معنای خیس شدن پاهایتان است. در بالا عکسی است که در حالی که در نهری در Ballyhoura، شهرستان Limerick، ایرلند ایستاده بودم، گرفتم. در واقع باید مدت زیادی صبر می کردم تا بارانی بگذرد و خورشید برگردد. با این حال، ارزش آن را داشت که پایین بیایید و حرکت آب را هنگام عبور از صخره ها ثبت کنید. بعد از آن به چندین ویسکی گرم نیاز داشتم تا دوباره خودم را گرم کنم.

#14. به دنبال ترکیب رنگ های خاص باشید

استفاده از رنگ به خودی خود یک ابزار ترکیبی است که اغلب نادیده گرفته می شود. تئوری رنگ چیزی است که طراحانگرافیک، طراحان مد و طراحان داخلی با آن آشنا هستند. برخی ترکیبات رنگی به خوبی یکدیگر را تکمیل می کنند و می توانند از نظر بصری چشمگیر باشند.

به چرخه رنگ بالا نگاهی بیندازید. می بینید که رنگ ها به طور منطقی در قسمت های یک دایره مرتب شده اند. رنگ‌های متضاد در چرخه رنگ «رنگ‌های مکمل» نامیده می‌شوند. به عنوان عکاس، می‌توانیم به دنبال صحنه‌هایی باشیم که رنگ‌های مکمل را به‌عنوان راهی برای ایجاد ترکیب‌بندی‌های متقاعدکننده و چشمگیر در خود جای دهند. آیا تا به حال متوجه شده اید که چند پوستر فیلم دارای طرح های رنگی آبی و زرد/نارنجی هستند؟ این کار به عمد برای ایجاد تبلیغات چشم نواز انجام می شود.

من خودم از ترکیب رنگ آبی/زرد چشمگیر در این عکس از خانه گمرک در دوبلین استفاده کردم. رنگ های زرد ساختمان نورانی به زیبایی با آبی عمیق آسمان آبی تضاد دارند.

قرمز و آبی نیز رنگ های مکمل در چرخه رنگ هستند. مرکز خرید Stephen's Green در دوبلین در کریسمس سال گذشته قرمز شد. این در برابر آسمان آبی عمیق شب بسیار چشمگیر بود. من عاشق عکاسی از شهرها در ساعت آبی هستم. آبی عمیق آسمان در این زمان زمینه بسیار جذابی را برای معماری و نورهای شهر ایجاد می کند. رنگ مشکی خالص آسمان شب چندان چشمگیر نیست و تضاد بسیار شدیدی با نورهای شهر دارد.

# 15. Rule of Space

The Rule of Spaceفضا مربوط به جهتی است که سوژه(های) عکس شما رو به روی یا حرکت می کند. برای مثال، اگر از یک ماشین در حال حرکت عکس می گیرید، باید فضای بیشتری در قاب جلوی ماشین وجود داشته باشد تا پشت. این به این معنی است که در قاب فضایی برای حرکت ماشین وجود دارد. به نمونه قایق زیر نگاه کنید.

در این عکس، قایق در سمت چپ قاب قرار گرفته است که از چپ به راست حرکت می کند. توجه کنید که چقدر فضای بیشتری برای حرکت قایق در جلوی جهت حرکت خود (به سمت راست) از پشت آن باقی مانده است. می‌توانیم به صورت ذهنی تصور کنیم که قایق در حال حرکت در این فضا است که در امتداد رودخانه حرکت می‌کند. ما همچنین یک مکان ناخودآگاه داریم که مشتاقانه منتظر جایی که یک شی در حال رفتن است باشیم. اگر قایق در سمت راست قاب قرار می گرفت، ما را از تصویر خارج می کرد!

این می تواند برای عکس های افراد نیز استفاده شود. قاعده فضا نشان می دهد که سوژه باید به سمت قاب یا به سمت آن نگاه کند، نه به بیرون از آن. به نوازنده تصویر بالا نگاه کنید. من صحنه را با او که در سمت چپ کادر نشسته بود ساختم. او به سمت راست (همانطور که ما به او نگاه می کنیم) در فضای بین او و لبه سمت راست کادر قرار می گیرد. اگر او به سمت دیگری می رفت، بیرون از کادر نگاه می کرد و عجیب به نظر می رسید. به دنبالاو چشمان ما را از کنار مردی که به نرده تکیه داده و به زوج رقصنده سمت راست می گذراند.

# 16. قانون از چپ به راست

نظریه ای وجود دارد که می گوید ما یک تصویر را از چپ به راست می خوانیم به همان روشی که متن را می خوانیم. به همین دلیل، پیشنهاد می شود که هر حرکتی که در عکس به تصویر کشیده می شود، از چپ به راست جریان یابد. این همه خوب و خوب است، اما فرض می‌کند بیننده اهل کشوری است که متن از چپ به راست خوانده می‌شود. بسیاری از زبان ها مانند عربی از راست به چپ خوانده می شوند. صادقانه بگویم، من عکس‌های عالی زیادی دیده‌ام که از راست به چپ جریان دارند.//da27610150c8a689e586cd203779ded3.safeframe.googlesyndication.com/safeframe/1-0-37/html/container.html

یک بار توسط یک قاضی مورد انتقاد قرار گرفتم که زنی در عکسی که گرفتم از راست به چپ راه می‌رفت. او به من گفت که از قانون "چپ به راست" پیروی نمی کند. به قاضی یادآوری کردم که عکس در تونس گرفته شده است که مردم از راست به چپ می خوانند. من برنده نشدم.

تصویر بالا از قانون "چپ به راست" پیروی می کند. زنی که سگش را در باغ تویلری در پاریس راه می‌دهد، در قاب از چپ به راست راه می‌رود. این عکس نیز از "قاعده فضا" پیروی می کند. متوجه خواهید شد که فضای جلوی زن بسیار بیشتر از پشت سر او است. اوفضای زیادی برای ورود به کادر وجود دارد. من همچنین از قانون یک سوم و "قاب در یک قاب" برای نوشتن این عکس استفاده کردم.

#17. عناصر تعادل در صحنه

اولین دستورالعمل ترکیب بندی که در این مورد بررسی کردیم آموزش "قاعده یک سوم" بود. البته این بدان معناست که ما اغلب سوژه اصلی عکس را در کنار کادر در امتداد یکی از خطوط شبکه عمودی قرار می دهیم. این گاهی اوقات می تواند منجر به عدم تعادل در صحنه شود. می‌تواند نوعی «خلأ» در بقیه کادر باقی بگذارد.

برای غلبه بر این موضوع، می‌توانید صحنه خود را طوری بسازید که سوژه‌ای ثانویه با اهمیت یا اندازه کمتر در طرف دیگر کادر داشته باشد. این کار ترکیب بندی را بدون از بین بردن فوکوس بیش از حد از سوژه اصلی عکس یکدست می کند. به این عکس از تیر چراغ پرزرق و برق در Pont Alexandre III در پاریس نگاه کنید.

خود تیر چراغ سمت چپ قاب را پر می کند. برج ایفل در دوردست این را در طرف دیگر کادر متعادل می کند.

شاید متوجه شده باشید که به نظر می رسد این با ایده فضای منفی ذکر شده در دستورالعمل شماره 10 مغایرت دارد. "قاعده احتمالات"، زیرا اکنون ما تعداد زوجی از عناصر را در صحنه داریم. همانطور که در ابتدای این آموزش گفتم، هیچ قانون شکست ناپذیری در ترکیب بندی عکاسی وجود ندارد. برخی از این دستورالعمل ها با یکدیگر در تضاد هستند و این اشکالی ندارد. برخی از دستورالعمل ها به خوبی کار می کنندانواع خاصی از عکس ها و نه برای دیگران. این یک موضوع قضاوت و آزمایش است.

عکس فوق در ونیز گرفته شده است. دوباره، یک تیر نور تزئینی بر یک طرف قاب غالب است. برج کلیسا در دوردست تعادل را در طرف دیگر قاب ایجاد می کند.

این نیز تأثیری ثانویه بر ترکیب دارد. برج کلیسا در دوردست به وضوح بسیار بالاتر از نور خیابان در زندگی واقعی است. در عکس کوچکتر به نظر می رسد زیرا دور است. این به افزودن حس عمق و مقیاس به صحنه کمک می کند.

# 18. Juxtaposition

Juxtaposition یک ابزار ترکیب بندی بسیار قدرتمند در عکاسی است. کنار هم به گنجاندن دو یا چند عنصر در یک صحنه اشاره دارد که ممکن است متضاد یا مکمل یکدیگر باشند. هر دو روش می توانند بسیار خوب عمل کنند و نقش مهمی در اجازه دادن به عکس برای بیان داستان ایفا کنند.

به این عکس که در پاریس گرفته شده است نگاهی بیندازید. در نیمه پایینی قاب، قفسه‌های کمی خشن و آماده پر از آشغال و پوسترهایی داریم که از بالا آویزان شده‌اند. با این حال، بالاتر از همه اینها، کلیسای جامع قرون وسطایی باشکوه نوتردام است. این گوهر معماری، بر خلاف غرفه های کتاب ساده اما جذاب زیر، مظهر نظم و ساختار است. به نظر می رسد که آنها در تضاد مستقیم با یکدیگر هستند، اما آنها به خوبی با هم کار می کنند. هر دو نماینده شهر پاریس هستندراه های مختلف. آنها داستانی در مورد دو عنصر مختلف شهر می گویند.

عکس بالا نیز در فرانسه گرفته شده است، اما این بار در دهکده زیبای Meyssac در جنوب غربی. در این عکس، ماشین قدیمی سیتروئن 2CV در مقابل یک کافه معمولی فرانسوی در پس زمینه کاملاً در خانه به نظر می رسد. این دو عنصر کاملاً مکمل یکدیگر هستند. مردی که پشتش به ما در کافه است صاحب ماشین است و وقتی از او پرسیدم اشکالی ندارد از ماشینش عکس بگیرم متعجب به نظر می رسید. او پرسید چرا می خواهم از "آن چیز قدیمی" عکس بگیرم. به نظر نمی رسید او متوجه شود که با پارک کردن در مقابل آن کافه خاص، ناخواسته یک صحنه کاملاً فرانسوی خلق کرده است.

# 19. مثلث های طلایی

هنوز با من هستید؟ تقریبا رسیدیم…. قول میدهم. ترکیب مثلث های طلایی بسیار شبیه به قانون یک سوم عمل می کند. با این حال، به جای شبکه ای از مستطیل ها، قاب را با یک خط مورب که از گوشه ای به گوشه دیگر می گذرد تقسیم کرده ایم. سپس دو خط دیگر از گوشه های دیگر به خط مورب اضافه می کنیم. همانطور که در زیر نشان داده شده است، دو خط کوچکتر با یک زاویه قائم به خط بزرگ می رسند. این قاب را به یک سری مثلث تقسیم می کند. همانطور که می بینید، این شکل از ترکیب به ما کمک می کند تا عنصری از "تنش پویا" را که در دستورالعمل شماره 6 با آن آشنا شدیم معرفی کنیم. مانند دستورالعمل شماره 6.قانون یک سوم، ما از خطوط (در این مورد از مثلث ها) استفاده می کنیم تا به ما کمک کند عناصر مختلف را در صحنه قرار دهیم.

همچنین ببینید: عکاسی با موبایل: نکات و ترفندهایی برای عکاسان مبتدی

عکس بالا حاوی مورب های قوی است که از خطوط "مثلث طلایی" پیروی می کند. . مسیرهای چراغ راهنمایی کاملاً خط مورب را دنبال می کنند که از گوشه سمت راست بالا به گوشه سمت چپ پایین کشیده می شود. بالای ساختمان های سمت چپ نزدیک به مورب کوچکتر در سمت چپ است. خط کوچک در سمت راست با خط بزرگتر در گوشه بالای ساختمان ها ملاقات می کند.

عکس بالا از "قاعده مثلث" به روشی ظریف تر استفاده می کند. سر مجسمه ها یک "مثلث ضمنی" ایجاد می کند. این خط ما را به برج ایفل در دوردست می برد. خط کوتاه‌تر سمت چپ با خط طولانی‌تر سمت راست در نقطه میانی برج ایفل ملاقات می‌کند. خط کوچکتر سمت راست بین دو مجسمه است. قانون مثلث ها ممکن است روشی پیچیده برای چیدمان یک عکس به نظر برسد، اما می تواند ترکیبات واقعاً چشمگیری ایجاد کند.

# 20. نسبت طلایی

نسبت طلایی چیست؟ خوب، در واقع بسیار ساده است: دو کمیت در نسبت طلایی هستند اگر نسبت آنها با نسبت مجموع آنها به بزرگتر از دو کمیت یکسان باشد. صبر کن حالا چی؟ خوب، اگر خیلی پیچیده به نظر می رسد، شاید این فرمول ریاضی به شما کمک کند:

منظور شما چیست که اکنون گیج کننده تر است؟

درست است که روش نسبتهاله نوشتن یک عکس ممکن است در نگاه اول بسیار پیچیده به نظر برسد. در واقعیت، این بسیار ساده است. این مانند نسخه کمی پیچیده تر از قانون یک سوم است. به جای یک شبکه معمولی، قاب مانند مثال های زیر به یک سری مربع تقسیم می شود. این به عنوان "شبکه فی" شناخته می شود. می توانید از مربع ها برای کشیدن مارپیچی که شبیه صدف حلزون است استفاده کنید. این "مارپیچ فیبوناچی" نامیده می شود. مربع ها به قرار دادن عناصر در صحنه کمک می کنند و مارپیچ به ما ایده ای از نحوه جریان صحنه می دهد. این کمی شبیه یک خط اصلی نامرئی است.

بر این باورند که روش ترکیب مارپیچ طلایی بیش از 2400 سال است که در یونان باستان ایجاد شده است. به طور گسترده ای در بسیاری از انواع هنر و همچنین معماری به عنوان راهی برای ایجاد ترکیب بندی های زیبایی شناختی استفاده می شود. این به ویژه در هنر رنسانس به خوبی مورد استفاده قرار گرفت.

باید اینجا چیزی را اعتراف کنم. در واقع، من هرگز قصد نداشتم عمداً با استفاده از نسبت طلایی عکسی بسازم. وقتی به عکس هایم نگاه کردم، متوجه شدم که به طور تصادفی چند بار از آن استفاده کرده ام.

این عکس را در ونیز گرفتم. پل و پله های سمت چپ مربع بزرگ سمت راست را اشغال می کند. مارپیچ فیبوناچی ما را از اینجا به بالای پل و پایین به دو زن که در کنار آن نشسته اند می برد. شاید یک تصادف خوش شانسی بوده است،موضوع اصلی در این بین قرار دادن آن در خارج از مرکز با استفاده از قانون یک سوم به طور کلی به ترکیب جذاب تری منجر می شود. در این عکس، من افق را تقریباً در امتداد یک سوم پایین کادر و نزدیک‌ترین و بزرگترین درختان را در امتداد خط سمت راست قرار داده‌ام. اگر درخت‌های بزرگ‌تر در مرکز کادر قرار می‌گرفتند، عکس همان تاثیری نخواهد داشت.

# 2. ترکیب و تقارن در مرکز

حالا که به شما گفتم برای اینکه سوژه اصلی را در مرکز کادر قرار ندهید، به شما می گویم که دقیقا برعکس عمل کنید! مواقعی وجود دارد که قرار دادن یک شی در مرکز قاب واقعاً خوب عمل می کند. صحنه های متقارن برای ترکیب بندی متمرکز عالی هستند. آنها در قاب های مربعی نیز عالی به نظر می رسند.

این عکس از پل هاپنی در زادگاه من دوبلین کاندیدای عالی برای یک ترکیب بندی متمرکز بود. معماری و جاده ها اغلب سوژه های عالی برای ترکیب بندی های متمرکز هستند.

صحنه های حاوی انعکاس نیز فرصتی عالی برای استفاده از تقارن در ترکیب بندی شما هستند. در این عکس از ترکیبی از قانون یک سوم و تقارن برای ترکیب صحنه استفاده کردم. درخت خارج از مرکز در سمت راست قاب قرار گرفته است، اما آب کاملاً ساکن دریاچه این تقارن را فراهم می کند. شما اغلب می توانید چندین دستورالعمل ترکیب بندی را در یک عکس ترکیب کنید.

# 3. ابتدا عمق و علاقهاما به نظر می رسد که کار می کند!

نسبت طلایی را می توان در جهات مختلف تنظیم کرد. در این عکس که در پراگ گرفته شده است، مارپیچ ما را از روی پل به سمت قلعه ای در ساحل مقابل هدایت می کند. یک تصادف بد شانس دیگر! بدیهی است که داشتن تمام این دستورالعمل های ترکیبی در ذهن شما در حین عکاسی غیرممکن خواهد بود. مغزت ذوب می شد! با این حال، یک تمرین خوب این است که هر بار که بیرون می‌روید، سعی کنید از یک یا دو مورد از آنها استفاده کنید. مثلاً می‌توانید یک عکس‌برداری انجام دهید که در آن موقعیت‌هایی را برای استفاده از «قاب در یک قاب» جستجو کنید.

بعد از مدتی، خواهید دید که بسیاری از این دستورالعمل‌ها ریشه‌دار می‌شوند. شما به طور طبیعی و بدون نیاز به فکر کردن در مورد آنها شروع به استفاده از آنها خواهید کرد. همانطور که از نسبت طلایی می بینید، من حتی بدون اینکه متوجه شوم از یکی از آنها استفاده کردم! امیدوارم این آموزش برای شما مفید بوده باشد و به شما کمک کند عکاسی خود را به سطح بالاتری ببرید.

متن / نویسنده: Barry O Carroll

پس‌زمینه

شامل برخی علاقه‌مندی‌های پیش‌زمینه به یک صحنه، راهی عالی برای افزودن حس عمق به صحنه است. طبیعتاً عکس ها دو بعدی هستند. گنجاندن علاقه پیش‌زمینه به کادر یکی از چندین تکنیک برای ایجاد حس سه بعدی بیشتر به صحنه است.

در این عکس از یک آبشار در هلند، صخره‌های رودخانه منبع عالی علاقه در پلان اول را ارائه می‌کنند. . افزودن جذابیت پیش‌زمینه به‌ویژه با لنزهای زاویه باز به خوبی کار می‌کند.

#4. قاب‌ها – قاب درون قاب

قاب‌بندی قوس صحنه – ترکیب عکس

شامل یک «قاب در یک کادر» فریم یکی دیگر از راه های موثر برای به تصویر کشیدن عمق صحنه است. به دنبال عناصری مانند پنجره‌ها، طاق‌ها یا شاخه‌های آویزان برای قاب‌بندی صحنه باشید. «قاب» لزوماً نیازی به احاطه کردن کل صحنه برای تأثیرگذاری ندارد.

در عکس بالا که در میدان سنت مارک در ونیز گرفته شده است، من از طاق برای قاب کردن کلیسای سنت مارک استفاده کردم. و ناقوس در انتهای میدان. استفاده از مناظر که از طریق طاق ها دیده می شود، ویژگی مشترک نقاشی رنسانس به عنوان راهی برای به تصویر کشیدن عمق بود. همانطور که می بینید وقتی عکس گرفتم میدان کاملا خالی بود. این یکی از مزایای بیدار شدن در ساعت 5 صبح است. صبح زود یکی از زمان‌های مورد علاقه من برای بیرون رفتن با دوربین است.

قاب‌ها اینطور نیستند.آنها باید اشیایی ساخته دست بشر مانند طاق یا پنجره باشند. عکس زیر در شهرستان کیلدر، ایرلند گرفته شده است. این بار از تنه درخت در سمت راست و شاخه آویزان برای ایجاد یک قاب در اطراف صحنه حاوی پل و خانه قایق استفاده کردم. توجه داشته باشید که اگرچه «قاب» در این مورد کل صحنه را احاطه نمی کند، اما همچنان حس عمق را اضافه می کند. استفاده از "قاب در یک قاب" یک فرصت عالی برای استفاده از محیط اطراف برای خلاقیت در ترکیب بندی های خود است.

# 5. خطوط اصلی

خطوط اصلی به راهنمایی بیننده کمک می کند. از طریق تصویر و تمرکز توجه بر روی عناصر مهم. هر چیزی از مسیرها، دیوارها یا الگوها می تواند به عنوان خطوط اصلی استفاده شود. به نمونه های زیر توجه کنید.

در این عکس از برج ایفل، من از نقش های روی سنگ فرش به عنوان خطوط اصلی استفاده کردم. تمام خطوط روی زمین بیننده را به برج ایفل در دوردست هدایت می کند. همچنین متوجه خواهید شد که من از یک ترکیب بندی متمرکز برای این صحنه استفاده کردم. تقارن محیط اطراف من باعث شد که این نوع ترکیب بندی به خوبی کار کند.

خطوط شروع لزوماً نباید صاف باشند، همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده است. در واقع خطوط منحنی می توانند ویژگی های ترکیبی بسیار جذابی باشند. در این حالت، مسیر بیننده را قبل از چرخش به سمت چپ به سمت راست کادر می بردبه سمت درخت من همچنین از قانون یک سوم هنگام نوشتن صحنه استفاده کردم.

# 6. مورب ها و مثلث ها

اغلب گفته می شود که مثلث ها و مورب ها "تنش پویا" را به عکس اضافه می کنند. مادرشوهرم نیز در ایجاد تنش به هر صحنه ای کار بسیار خوبی انجام می دهد. منظور ما از "تنش پویا" چیست؟ توضیح این می تواند مشکل باشد و ممکن است کمی ادعایی به نظر برسد. اینطور به آن نگاه کنید، خطوط افقی و خطوط عمودی نشان دهنده ثبات است. اگر فردی را روی یک سطح افقی هموار ببینید، کاملاً ثابت به نظر می رسد مگر اینکه ساعت 2 صبح از یک بار خارج شود. این مرد را روی یک سطح شیبدار قرار دهید تا ثبات کمتری پیدا کند. این باعث ایجاد سطح مشخصی از تنش بصری می شود. ما در زندگی روزمره چندان به مورب ها عادت نداریم. آنها ناخودآگاه بی ثباتی را پیشنهاد می کنند. گنجاندن مثلث ها و مورب ها در عکس های ما می تواند به ایجاد این احساس "تنش پویا" کمک کند.

تلفیق مثلث ها در یک صحنه یک راه موثر برای معرفی تنش پویا است. مثلث ها می توانند اشیاء مثلثی شکل واقعی یا مثلث های ضمنی باشند. من آن را با جزئیات بیشتر در یک لحظه توضیح خواهم داد.

این تصویر از پل ساموئل بکت در دوبلین، مثلث ها و مورب های زیادی را در صحنه گنجانده است. پل خود یک مثلث واقعی است (در واقع باید یک هارپ سلتیک را در سمت خود نشان دهد).چندین مثلث " ضمنی " نیز در صحنه وجود دارد. توجه کنید که چگونه خطوط اصلی سمت راست تخته همگی مورب هستند و مثلث هایی را تشکیل می دهند که در یک نقطه به هم می رسند. اینها "مثلثهای ضمنی" هستند. داشتن مورب هایی که در جهات مختلف حرکت می کنند، "تنش پویا" زیادی به صحنه اضافه می کند. یک بار دیگر می توانید ببینید که چگونه دو تکنیک را برای ترکیب تصویر ترکیب کردم: خطوط پیشرو و مورب.

در این عکس از هتل دو ویل در پاریس، مثلث ها و مورب های ضمنی حس پویایی ایجاد می کنند. تنش . ما عادت نداریم در زندگی روزمره مان ساختمان هایی را با چنین زوایایی ببینیم. این کمی برای حس تعادل ما ناراحت کننده است. این همان چیزی است که تنش بصری را ایجاد می کند. شما همچنین می توانید در مورد تنش پویا صحبت کنید تا در مقابل دوستان خود باهوش به نظر برسید (یا به طرز آزاردهنده ای پرمدعا).

# 7. الگوها و بافت ها

انسان ها به طور طبیعی به سمت الگوها کشیده می شوند. آنها از نظر بصری جذاب هستند و هماهنگی را نشان می دهند. الگوها می توانند مانند یک سری کمان ساخته شده توسط انسان یا مانند گلبرگ های گل طبیعی باشند. گنجاندن الگوها در عکس های شما همیشه یک راه خوب برای ایجاد یک ترکیب دلپذیر است. بافت های کمتر منظم نیز می توانند برای چشم بسیار دلپذیر باشند.

عکس فوق در تونس گرفته شده است. من از الگوی سنگفرش ها برای هدایت چشم به سمت ساختمان گنبدی استفاده کردم. خودشساختمان دارای الگویی به شکل یک سری طاق است. سقف طاقدار نیز تکمیل کننده طاق های گرد زیر است.

#8. قانون شانس

در دنیای عکاسی، مطمئناً "شانس"های زیادی وجود دارد، اما "قاعده شانس" ' چیزی کاملا متفاوت است. این قانون نشان می دهد که اگر تعداد اشیاء فرد باشد، تصویر از نظر بصری جذاب تر است. این تئوری پیشنهاد می‌کند که تعداد زوجی از عناصر در یک صحنه حواس پرت می‌کنند، زیرا بیننده مطمئن نیست که توجه خود را روی کدام یک متمرکز کند. تعداد عجیبی از عناصر طبیعی تر و برای چشم دلپذیرتر در نظر گرفته می شوند. صادقانه بگویم، من فکر می کنم موارد زیادی وجود دارد که این مورد نیست، اما مطمئناً در شرایط خاص قابل اجرا است. و اگر چهار فرزند دارید؟ چگونه تصمیم می گیرید کدامیک را از تصویر حذف کنید؟ من شخصاً پتانسیل درآمد آینده را در نظر خواهم گرفت.

تصویر بالا نمونه ای از قانون شانس است. من عمداً صحنه را قاب کردم که شامل سه قوس باشد. من فکر می کنم دو قوس به خوبی کار نمی کرد و ممکن بود توجه بیننده را تقسیم کند. اتفاقا سه نفر هم در صحنه بودند. این ترکیب همچنین از الگوها و "قاب های درون یک قاب" استفاده می کند.

در عکس دو گوندولیگر در ونیز در بالا، خواهید دید که من کاملاً قانون احتمالات را نادیده گرفته ام. درست است، توجه شما می تواند بین هر گوندولیری جابجا شود. دربا این حال، مکالمه بین دو نفر دقیقاً همین گونه است، یکی به عقب و جلو می رود. به همین دلیل، فکر می‌کنم زوج تعداد سوژه‌ها در این مورد جواب می‌دهد.

# 9. کادر را پر کنید

کادر را با موضوع پر کنید، یا فضای کمی در اطراف آن باقی بگذارید ، می تواند در شرایط خاص بسیار موثر باشد. این به بیننده کمک می کند تا بدون حواس پرتی به طور کامل روی سوژه اصلی تمرکز کند. همچنین به بیننده اجازه می دهد تا جزئیات موضوعی را که در صورت عکاسی از فاصله دورتر امکان پذیر نخواهد بود را کشف کند. پر کردن کادر اغلب شامل نزدیک شدن به آن می شود که در واقع می توانید عناصر سوژه خود را برش دهید. در بسیاری از موارد، این می تواند منجر به یک ترکیب بسیار منحصر به فرد و جالب شود.

در عکس گربه خانگی من در سمت چپ، متوجه خواهید شد که من قاب را کاملا با صورتش پر کرده ام. ، حتی لبه های سر و یال خود را کوتاه می کند. این به بیننده این امکان را می دهد که واقعاً روی جزئیاتی مانند چشمان یا بافت پوست خود تمرکز کند. همچنین ممکن است متوجه شوید که من از قانون یک سوم در این ترکیب استفاده کردم. او حیوان دوست داشتنی است، اما شما باید وضعیت مبلمان ما را ببینید. او همچنین بچه‌ها را دوست دارد، اما نمی‌توانست یک عدد کامل بخورد.

در عکس دوم کلیسای نوتردام در پاریس، فضای کمی در لبه‌های ساختمان گذاشتم. هدف از این عکس نشان دادن جزئیات معماری نمای جلوی ساختمان است.

#10. فضای منفی را ترک کنید

یک بار دیگر کاملاً با خودم مخالفت می کنم! در آخرین دستورالعمل، گفتم که پر کردن فریم به عنوان یک ابزار ترکیبی به خوبی عمل می کند. حالا من می گویم که انجام دقیقا برعکس آن نیز به خوبی جواب می دهد. گذاشتن فضای خالی یا "منفی" زیادی در اطراف سوژه شما می تواند بسیار جذاب باشد. حس سادگی و مینیمالیسم را ایجاد می کند. علاوه بر پر کردن کادر، به بیننده کمک می کند تا بدون حواس پرتی روی سوژه اصلی تمرکز کند.

این عکس از مجسمه غول پیکر شیوا خدای هندو در موریس نمونه خوبی برای استفاده از فضای منفی است. مجسمه واضح است که موضوع اصلی است، اما من فضای زیادی را تنها با آسمان اطراف آن پر کرده ام. این توجه ما را به خود مجسمه معطوف می کند در حالی که اصطلاحاً به موضوع اصلی «جای نفس کشیدن» می دهد. ترکیب نیز حس سادگی را ایجاد می کند. هیچ چیز پیچیده ای در مورد صحنه وجود ندارد. این مجسمه ای است که توسط آسمان احاطه شده است، همین. من همچنین از قانون یک سوم برای قرار دادن مجسمه در سمت راست قاب استفاده کردم.

#11. سادگی و مینیمالیسم

در آخرین دستورالعمل، دیدیم که چگونه فضای منفی در اطراف اصلی باقی مانده است. موضوع می تواند حس سادگی و مینیمالیسم را ایجاد کند. خود سادگی می تواند یک ابزار ترکیبی قدرتمند باشد. اغلب گفته می شود که "کمتر، بیشتر است". سادگی اغلب به معنای گرفتن عکس با پس زمینه است

Kenneth Campbell

کنت کمبل یک عکاس حرفه ای و نویسنده مشتاق است که اشتیاق مادام العمر به ثبت زیبایی های جهان از طریق لنز خود دارد. کنت در شهر کوچکی که به خاطر مناظر زیبایش شناخته می‌شود متولد و بزرگ شد، از سنین پایین قدردانی عمیقی از عکاسی از طبیعت داشت. او با بیش از یک دهه تجربه در این صنعت، مجموعه مهارت های قابل توجهی را به دست آورده است و به جزئیات توجه دارد.عشق کنت به عکاسی، او را به سفرهای زیاد و جستجوی محیط های جدید و منحصر به فرد برای عکاسی سوق داد. از مناظر وسیع شهری گرفته تا کوه های دورافتاده، او دوربین خود را به گوشه و کنار جهان برده است و همیشه در تلاش است تا ماهیت و احساسات هر مکان را به تصویر بکشد. آثار او در چندین مجله معتبر، نمایشگاه‌های هنری و پلتفرم‌های آنلاین به نمایش درآمده است و او را در جامعه عکاسی شناخته و تحسین کرده است.کنت علاوه بر عکاسی، تمایل زیادی دارد تا دانش و تخصص خود را با دیگرانی که به این هنر علاقه مند هستند، به اشتراک بگذارد. وبلاگ او، نکاتی برای عکاسی، به عنوان بستری برای ارائه توصیه ها، ترفندها و تکنیک های ارزشمندی برای کمک به عکاسان مشتاق برای بهبود مهارت های خود و توسعه سبک منحصر به فرد خود عمل می کند. چه ترکیب بندی، نورپردازی یا پس از پردازش، کنت به ارائه نکات و بینش های عملی اختصاص دارد که می تواند عکاسی هر کسی را به سطح بالاتری برساند.از طریق اوهدف کنت با پست‌های وبلاگ جذاب و آموزنده، الهام بخشیدن و توانمندسازی خوانندگانش برای پیگیری سفر عکاسی خود است. او با یک سبک نوشتاری دوستانه و نزدیک، گفتگو و تعامل را تشویق می کند و جامعه ای حمایتی ایجاد می کند که در آن عکاسان از همه سطوح بتوانند با هم یاد بگیرند و رشد کنند.وقتی کنت در جاده نیست یا نمی‌نویسد، می‌توان او را در کارگاه‌های آموزشی عکاسی و سخنرانی در رویدادها و کنفرانس‌های محلی یافت. او معتقد است که آموزش ابزاری قدرتمند برای رشد شخصی و حرفه‌ای است که به او اجازه می‌دهد با دیگرانی که اشتیاق او را به اشتراک می‌گذارند ارتباط برقرار کند و راهنمایی‌هایی را که برای رها کردن خلاقیت‌شان نیاز دارند به آن‌ها ارائه دهد.هدف نهایی کنت این است که با دوربین در دست به کاوش در جهان ادامه دهد و در عین حال الهام بخش دیگران برای دیدن زیبایی محیط اطراف خود و گرفتن آن از طریق لنز خود باشد. چه یک مبتدی به دنبال راهنمایی باشید یا یک عکاس با تجربه که به دنبال ایده های جدید است، وبلاگ کنت، نکاتی برای عکاسی، منبع اصلی شما برای عکاسی همه چیز است.