15 عکس داستان عشق و ماجراجویی جسی کوز و شورستی را روایت می کند

 15 عکس داستان عشق و ماجراجویی جسی کوز و شورستی را روایت می کند

Kenneth Campbell

تصادف غم انگیزی که جسی کوز و همراه وفادارش شورستی را کشت، برزیل را تکان داد. از سال 2017 در جاده، این دو نفر Balneário Camboriú را در سانتا کاتارینا به سمت رویای خود برای رسیدن به آلاسکا ترک کردند. بسیاری از ماجراها و داستان های جسی و شورستی در جاده ها از طریق عکس ها و متن های کوچک نقل شده است. در زیر 15 تصویر و گزارش را انتخاب کرده ایم که توسط خود جسی نوشته شده و لحظات فراموش نشدنی را در این داستان عشق، الهام، همراهی و نمونه زندگی نشان می دهد:

«اگر برای ما انسان ها بهشت ​​است، بگذار آنجا باشد. همان بهشت ​​سگ ها باش! بالاخره ما از همان غبار کیهانی ساخته شده ایم و توسط همان موجود برتر شکل گرفته ایم. بی انصافی است که در بهشت ​​جایی برای روح سگ ها نداشته باشیم، چنین روح های مهربان و دوست داشتنی...

اگر اینطور است، اگر روح سگی هرگز آرام نگیرد، همچنان به سراغ سگ های دیگر می رود، ممکن است مال من هم همینطور باشد. مسیری که من رفتم، باشد که من تبدیل به یک سگ ولگرد معمولی شوم، که حداقل با دانستن عشق به دنیا آمده است...» «امروز در یکی از مکان هایی که بیشتر آرزوی بازدید از اینجا در ایالات متحده را داشتم سواری عالی داشتیم. !

و سپس طوفان شن ما را از آن رویا دور کرد" "برای خارجی ها سخت است که بفهمند هر کاری که با هم انجام می دهیم معنایی بسیار فراتر از آن چیزی دارد که می توانند در طول چند دقیقه به اشتراک گذاشته شده در داستان ها ببینند! همه چیزهایی که در سال های اخیر با هم تجربه کرده ایم بر اساس عشق، فداکاری، احترام و اعتماد است. بهمردم همیشه می گویند "ارتباط شما باورنکردنی است" بله و این تنها به این دلیل امکان پذیر است که علاوه بر اینکه شورستی سگ همدم من است، او شریک زندگی من است، او همیشه در هر کاری که انجام می دهم با من است اما عمدتاً در مکان هایی که به نوعی راهی که او احساس خوبی خواهد داشت خوشبختی من در بردن شما با خودم به تمام نقش ها باید برابر با رفاه شما در این مکان باشد.

امروز ما از @summitov بازدید کردیم و این یک تجربه باورنکردنی بود و شورستی اولین سگ بود. رفتن به آنجا، اما شگفت‌انگیزترین چیز این است که بفهمی خوب راه می‌رفتی روی یک پیاده‌روی شیشه‌ای در ارتفاع بیش از 400 متر و همه اینها به این دلیل که احساس امنیت می‌کردی چون من را در کنارت داشتی!» "پل هرسیلیو لوز متفاوت است" "چند بار به تو نگاه کردم و به دنبال پاسخی در مورد اینکه چه کار باید بکنم، تو با تمام حروف جواب من را دادی، اما بدون اینکه کلمه ای بگوییم: "از چیزی که باید خوشحال شوم امروز را داری، فراموش کن که تا به حال داشته ای یا چه چیزی ممکن است روزی داشته باشی." راز آن جاست، اما گاهی فراموش می کنی که چقدر همه چیز می تواند سبک و ساده باشد. کسانی که عادت به شکست خوردن در زندگی دارند، عادت می کنند همیشه با مشکلات دست و پنجه نرم کنند، و فراموش می کنند که گاهی اوقات بهترین راه حل برای یک مشکل بزرگ کنار گذاشتن آن و شروع دوباره است!

گاهی اوقات شما فقط می خواهند سگ باشن، همه چیز را در مورد زندگی می دانند، نگرانی صفر است، عشق به ما یک میلیون بی نهایت است... چند بارمن قبلاً این عبارت را خوانده ام: "من می خواستم شورستی باشم". مرد من میخواستم شورستی بشم 😂😂😂 به نظر من اگه تناسخ هست باید سگی برگردی آخرین بار چون تو از قبل همه چیزو میدونی باید پاکترین تناسخ موجود باشه نمیدونم ، من فقط در اینجا به آن فکر می کردم و تصمیم گرفتم آن را به اشتراک بگذارم kkkkkk" "Times Square" "از بهشت ​​به بهشت ​​ما عاشق مکزیک می شویم! این قسمت از مکزیک به سادگی جادویی است، هر مکان یک شگفتی باورنکردنی است، و فکر می کنم که همه چیز زمانی زیر دریا بوده است! این سنوتی که ما رفتیم حتی برای عموم هم باز نبود و تنها بودیم و می توانستیم از این بهشت ​​لذت ببریم!!! «بهترین دوست من، شریک زندگی من و بهترین شرکت من. بدون تو من خیلی تنها خواهم بود که نمی توانم روی این زمین زندگی کنم، برای من خوش شانس است که وقتی به من نگاه می کنی عشق را در چشمان تو می بینم! "شکل های مختلفی از عشق وجود دارد، اما عشق سگ بیش از حد خالص است، و من از نوشتن در اینجا در مورد رابطه خود با شورستی خسته شده ام، گاهی اوقات حتی فکر می کنم تکراری به نظر می رسد، اما حقیقت این است که هر بار که من به این فکر کن که الان در مورد رابطه من با این کاتیورو بنویسی چون اتفاق خیلی قوی برای من می افتد و او کسی است که به او می چسبم، او کسی است که می توانم روی او حساب کنم، او کسی است که از من حمایت می کند تا دنبالش کنم…

همچنین ببینید: نیکون Z30: دوربین جدید بدون آینه 20 مگاپیکسلی که مخصوصاً برای سازندگان ویدیو طراحی شده است

مواقعی وجود دارد که دیگر کنترل واقعی بر زندگی ام ندارم، اتفاقاتی می افتد و من خود را به سادگی ناتوان می بینم.مجبور به پذیرش آنچه می آید دلم برای زمانی که مشکلاتم مکانیکی بود تنگ شده، فکر می‌کنم ترجیح می‌دهم موتور سوسک را هر 200 کیلومتر پایین بیاورم و جاده‌ای را که برای پیاده‌روی انتخاب کرده‌ام دنبال کنم، تا اینکه در این لحظه زندگی کنم که در آن عملا هیچ انتخابی ندارم..

جهان در هرج و مرج است و من فقط سعی می کنم هرج و مرج درونی ام را حل کنم، خوشبختانه درگیری هایی که دارم در مقایسه با آنچه که بسیاری از مردم تجربه می کنند بسیار کم است، و حتی خوش شانس تر از آن که یکی از آن سگ ها را دارم که درباره آن صحبت کنم، پیتانگا را در آغوش بگیرم و گریه کنم. خوب است کسی را داشته باشید که روی او حساب کنید، حتی اگر فقط سگ شما باشد و شما را متوجه نشود یا جواب شما را ندهد، خوب است که کسی را داشته باشید!

گاهی اوقات با احساس بسیار بدی نسبت به مسافری که الهام می‌بخشد و خیلی خوشحالی را نشان می دهد، اما باور کنید ما هم لحظات بدی داریم و همیشه نمی دانیم چگونه با آنها کنار بیاییم، درگیری های درونی که ظاهر می شوند و ما را به زمین می اندازند و راستش این بزرگترین چالش یک مسافر انفرادی است، دانستن چگونه به تنهایی با مشکلات داخلی خود مقابله کنید! اما خوشبختانه من آنقدرها تنها نیستم…» «بین داشتن هزار دوست یا یک سگ.. من با شما می مانم! زیرا مانند وفاداری، محبت و محبت شما برابری ندارد!!!» همیشه اشکالی ندارد، گاهی اوقات ناامیدی، حملات اضطراب، گریه، ترس، ما همیشه قوی و خندان نیستیم، ما همیشه حاضر نیستیم صبح بخیر بگوییم مردم من و پوروای من! وطبیعی است که بی دلیل غمگین شوید، گاهی اوقات تنهایی می آید، چشمان شما پر از اشک می شود و دلیل آن را نمی فهمید.

در مورد من، گاهی اوقات احساس می کنم کوهی که از آن بالا می روم در داخل کوه من است. کوله پشتی، وزن زیادی دارد و من نمی توانم عصبانی باشم یا ناراحت باشم زیرا این کار را انتخاب کردم، اما چه کسی گفت نه؟ گاهی غیر قابل کنترل است، غم و اندوه هجوم می آورد و تو حتی به دلایلش نمی دانی، آنجا دراز کشیده ای و چیزی را تأمل می کنی و از هیچ جایی اشک جاری می شود در حالی که خیال پردازی در افکارت می کنی... چیزی که ما امروز زندگی می کنیم بسیار بیشتر از یک همه‌گیری ویروسی، این امر منجر به ایجاد و تشدید مشکلات روانی متعددی در ذهن کسانی می‌شود که قبلاً مشغول کار، تحصیل یا زندگی عادی خود بودند، هر چه که باشد! وجه پنهان دیگری از ذهن ما را نشان می‌دهد، ترس ما را تقویت می‌کند. ، ضعف های ما... و طبیعی است که درونت را احساس کنی، اما سعی کن ذهنت را به خود مشغول کنی، نگذار ترس، غم، تنهایی تنهایی بر تو غلبه کند و تو را وارد چاله ای بی نور و بی زندگی کند. !

من بسیاری از دوستان مسافر را دیده ام که از این طریق عبور کرده اند، ما از حق آزادی برای انجام آنچه می خواهیم در چارچوب قانونی محروم شده ایم، محدود به خانه های خود در کشورهای خود یا اغلب در کشورهای خارجی ترس و عدم اطمینان از ندانستن در چه کاریما را در برابر بدبینی آسیب پذیر می کند و در آن مواقع است، در شبی که همه در خواب هستند، ذهن ما سعی می کند ما را به تاریک ترین و تاریک ترین جایی که درون آن وجود دارد ببرد، جایی که تمام آنچه وجود دارد غم و اندوه است! طبیعی است اما غافل نشوید، بیدار شوید و کاری را که می توانید انجام دهید تا ذهنتان را مشغول کند، ویدیوها را ویرایش کنید، بنویسید، زندگی و تماس های ویدیویی با دوستانتان انجام دهید، سگ ها، گربه هایتان را در آغوش بگیرید تا زمانی که صورتتان را بخراشید. ذهن! (نگران نباش، من خوبم، من 7 ماه است که در یک کارگاه هستم، می دانم که شما در این 2 ماه گذشته چه گذرانی کرده اید) «یک روز عادی در ساحل با دوستم 🙎 🏻‍♂️🏝🐶 عکس و سوراخ 😂» «هر وقت دارم رانندگی می کنم و زمزمه نمی کنم شورستی می آید و سرش را روی شانه ام می گذارد❤️. وقتی در سمت چپ است، از من می‌خواهد که پنجره پشتی را باز کنم، اما وقتی در سمت راست است، فقط می‌خواهد او را نوازش کند!» "هیچ عکس زیبایی وجود ندارد، (در واقع برای من این یک عکس زیبا است) زندگی واقعی یک مسافر فقط بر اساس مکان های خوانده شده ای که بازدید می کند نیست. برنج با پپرونی و سیب زمینی کاهی اونجا هست؟ من بهتر از زمانی که در Balneário زندگی می کردم غذا می خورم✌🏼 سفر، مناظر، دوستان، پررنگ، رشته فرنگی، همه اینها بخشی از خوشحالی من است، زیرا من از خوردن درون سوسک خوشحالم، من خوشحالم وقتی شام را در یک رستوران برای تبلیغات برنده می شوم، از کمپینگ در وسط ناکجاآباد خوشحالم و خوشحال بودمبرای استراحتگاه‌هایی که آزاد بودم.

من از همه جزئیات کاری که انجام می‌دهم راضی هستم، حتی در سختی‌های Dodongo، از آن برای یادگیری در مورد سوسک استفاده می‌کنم، سعی می‌کنم چیزهای خوب را از آن بیرون بیاورم. هر موقعیتی، دیروز دوش آب گرم بود، امروز حمام نیست و فردا؟ من نمی دانم چه چیزی خوب است و در یک هتل 5 ستاره توقف می کنم، اگرچه امروز هزاران ستاره را در اردوگاه خود می بینم ... زندگی همیشه چیزهای خوبی را در همه به شما نشان می دهد، مشکل این است که به جای شکرگزاری برای داشتن غذا در داخل سوسک، برخی از نداشتن پول برای خوردن در رستوران شکایت دارند. من به دلیل پیچ در پیچ 130 کیلومتر را در 3 ساعت رکاب زدم، سواری کردم که 1:30 ساعت طول کشید، خسته و گرسنه بودم، می توانستم شاکی باشم، اما غذای خود را داخل سوسک درست کردم چون باران شروع به باریدن کرد، خوردم و رفتم سعی کردم مشکل رو حل کنم.مشکل سوسک رو نمیدونم درستش کردم یا نه فقط میدونم که 100 کیلومتر دیگه رانندگی کرده ایم و روی کوهی در وسط ناکجاآباد کمپ زده ایم اما من من واقعاً خوشحالم که اینجا هستم و یک زندگی واقعی دارم و نه یک افسانه که همه چیز برای چشمی که در خانه همراه است زیبا و دلپذیر است!!!" "مردم می گویند: "تو در یک رویا زندگی می کنی" و درست است که این یک رویا است، اما برای زندگی کردن در این رویا من از زندگی کردن چند رویا دیگر دست کشیده ام؟ هر چیزی نیاز به فداکاری دارد، شما انتخاب های خود را انجام می دهید و مسیر خود را طی می کنید و هر بار که به دوشاخه ای در جاده می رسید تصمیم می گیرید از راه دیگری بروید.راست یا چپ، خوب راست را انتخاب کردی تا سرنوشت دیگری را رها کردی!

ابتدا می‌خواستم از چیزی که زندگی می‌کردم، از روتینم و هر چیزی که مرا احاطه کرده بود فرار کنم، بنابراین فرار کردم، رفتم اونجا بدون اینکه چیزی از هیچی بدونم، جدیه اگه به ​​تنهایی روغن رو عوض کنم گم میشم😂 اما دنبالش رفتم و فرار کردم، رویاهای دیگه رو کنار گذاشتم، مسیری رو دنبال کردم که حتی تصورش رو هم نمیکردم باز بشه من من رویاهای زیادی را برآورده کردم، بسیاری از آنها، اما فقط من می دانم که پس از انتخاب برای تحقق این یکی، چند رویا را کنار گذاشتم یا شانس تحقق را از دست دادم! اما برای تحقق بخشیدن به رویاهای بزرگ، باید برخی دیگر را به تعویق بیندازید و حتی برخی از آنها را قربانی کنید!»

"شوراستی ببین، هر چیزی که خورشید لمس می کند پادشاهی ماست"

همچنین ببینید: مونتاژ عکس: افراد مشهور گذشته و حال در یک عکس

این پست را به اشتراک بگذارید تا انگیزه ما برای ایجاد پست ها و محتوای بیشتر برای شما افزایش یابد

10 سال پیش که منتشر کردیم 3 تا 4 مقاله در روز برای شما به صورت رایگان. ما هرگز هیچ نوع اشتراکی را شارژ نمی کنیم. تنها منبع درآمد ما Google Ads است که به طور خودکار در داستان ها نمایش داده می شود. با این منابع است که هزینه های خبرنگاران، طراحان وب و سرور و غیره را پرداخت می کنیم. اگر می توانید با اشتراک گذاری مطالب در واتس اپ، فیسبوک، اینستاگرام و غیره همیشه به ما کمک کنید. ما بسیار از آن قدردانی می کنیم. لینک های اشتراک گذاری هستنددر ابتدا و انتهای این پست.

Kenneth Campbell

کنت کمبل یک عکاس حرفه ای و نویسنده مشتاق است که اشتیاق مادام العمر به ثبت زیبایی های جهان از طریق لنز خود دارد. کنت در شهر کوچکی که به خاطر مناظر زیبایش شناخته می‌شود متولد و بزرگ شد، از سنین پایین قدردانی عمیقی از عکاسی از طبیعت داشت. او با بیش از یک دهه تجربه در این صنعت، مجموعه مهارت های قابل توجهی را به دست آورده است و به جزئیات توجه دارد.عشق کنت به عکاسی، او را به سفرهای زیاد و جستجوی محیط های جدید و منحصر به فرد برای عکاسی سوق داد. از مناظر وسیع شهری گرفته تا کوه های دورافتاده، او دوربین خود را به گوشه و کنار جهان برده است و همیشه در تلاش است تا ماهیت و احساسات هر مکان را به تصویر بکشد. آثار او در چندین مجله معتبر، نمایشگاه‌های هنری و پلتفرم‌های آنلاین به نمایش درآمده است و او را در جامعه عکاسی شناخته و تحسین کرده است.کنت علاوه بر عکاسی، تمایل زیادی دارد تا دانش و تخصص خود را با دیگرانی که به این هنر علاقه مند هستند، به اشتراک بگذارد. وبلاگ او، نکاتی برای عکاسی، به عنوان بستری برای ارائه توصیه ها، ترفندها و تکنیک های ارزشمندی برای کمک به عکاسان مشتاق برای بهبود مهارت های خود و توسعه سبک منحصر به فرد خود عمل می کند. چه ترکیب بندی، نورپردازی یا پس از پردازش، کنت به ارائه نکات و بینش های عملی اختصاص دارد که می تواند عکاسی هر کسی را به سطح بالاتری برساند.از طریق اوهدف کنت با پست‌های وبلاگ جذاب و آموزنده، الهام بخشیدن و توانمندسازی خوانندگانش برای پیگیری سفر عکاسی خود است. او با یک سبک نوشتاری دوستانه و نزدیک، گفتگو و تعامل را تشویق می کند و جامعه ای حمایتی ایجاد می کند که در آن عکاسان از همه سطوح بتوانند با هم یاد بگیرند و رشد کنند.وقتی کنت در جاده نیست یا نمی‌نویسد، می‌توان او را در کارگاه‌های آموزشی عکاسی و سخنرانی در رویدادها و کنفرانس‌های محلی یافت. او معتقد است که آموزش ابزاری قدرتمند برای رشد شخصی و حرفه‌ای است که به او اجازه می‌دهد با دیگرانی که اشتیاق او را به اشتراک می‌گذارند ارتباط برقرار کند و راهنمایی‌هایی را که برای رها کردن خلاقیت‌شان نیاز دارند به آن‌ها ارائه دهد.هدف نهایی کنت این است که با دوربین در دست به کاوش در جهان ادامه دهد و در عین حال الهام بخش دیگران برای دیدن زیبایی محیط اطراف خود و گرفتن آن از طریق لنز خود باشد. چه یک مبتدی به دنبال راهنمایی باشید یا یک عکاس با تجربه که به دنبال ایده های جدید است، وبلاگ کنت، نکاتی برای عکاسی، منبع اصلی شما برای عکاسی همه چیز است.